
من مرده ام,
من سالها پيش مرده ام
سالها پيش
شايد شبي كه اذرخشي
تمام هستيم را زيرو رو كرد
يا وقتي كه از شدت درد
در چشمان خسته ي زمان
به شماره افتادم
و تمام زندگيم يكباره فنا شد
آن وقت كه غم به دنيا نيامده بود
و روي صورت خورشيد
هنوز چروك نيفتاده بود
انروز كه ماه گريه نميكرد
و سايه ها ي سرد
فقط يك اسم بودند
و يك خواب عميق,
سالروز شكوفائي عاطفه ام
را شياطين با خون جشن گرفتند
و خونخواران رذل مهمانان ان شدند
روي پيكر نحيف و
خسته ي من پايكوبي كردند
وتكه تكه هاي وجودم را
با لاشخور صفتان
به پذيرائي نشستند
ومن تنها در خودم شكستم,
بوئيدن مرگ تنها ارزويم بود,
خواب بارون روياي هميشگيم بود
اما ديگه نه ناي رفتن داشتم
و نه ياري موندن ,
همون روز بود
كه سر بر بالين گورستانم گذاشتم ..
اري
اينجا ارامگاه كسي است كه ميداند
هميشه تنهاست.....
نظرات شما عزیزان:
Saman.TanhaTarinTanha 
ساعت21:37---9 تير 1391
سلام داداش . خوبى داداشى ؟ من آپم با يه بغض هميشگى . مطلبشو پريشب نوشتم كه امروز تكميلش كردم . امروز بهترين وقت واسه انتشارش بود اخه خدا صدامو شنيد . امروز بالاخره بارون باريد . منتظر حضور گرمت ميمونم داداشم . فعلا
atousa 
ساعت19:42---21 خرداد 1391
azizam be man bar nakhord manzori nadashtam chera bardasht bad kardi man rasti chand salete
omid 
ساعت14:02---15 خرداد 1391
reza 
ساعت12:31---15 خرداد 1391
mehrdad kesafat avazi kheili aliiiiie asheghetam
مژگان امیری 
ساعت12:28---15 خرداد 1391
عالیه واقعا درد دلمو نوشتی خیلی زیباست
زهرا 
ساعت12:26---15 خرداد 1391
مرسی اقا مهرداد خیلی قشنگه
|